1 . پرداخت (مبلغی را) تعهد کردن 2 . پیش‌خرید کردن (کتاب، نشریه) 3 . قبول کردن 4 . عضو شدن
[فعل]

souscrire

/suskʁiʁ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: souscrit] [حالت وصفی: souscrivant] [فعل کمکی: avoir ]

1 پرداخت (مبلغی را) تعهد کردن تقبل کردن

  • 1.Daniel et Christine ont souscrit à un emprunt sur 30 ans.
    1. دنیل و کریستین یک وام 30 ساله را تقبل کردند (زیر بار گرفتن آن رفتند).
  • 2.J'ai souscrit à un nouveau contrat d'assurance vie.
    2. من پرداخت (مبلغ) یک بیمه عمر جدید را تعهد کردم.

2 پیش‌خرید کردن (کتاب، نشریه)

3 قبول کردن پذیرفتن

4 عضو شدن مشترک شدن، آبونه شدن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان