خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم کردن
2 . از چنگ (کسی) درآوردن
3 . خلاص کردن
4 . خود را خلاص کردن
[فعل]
soustraire
/sustʁˈɛʁ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: soustrait]
[حالت وصفی: soustrayant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کم کردن
کسر کردن، تفریق کردن
1.De cette somme nous devons soustraire nos frais généraux.
1. از این مبلغ ما باید هزینههای کلیمان را کم کنیم.
2
از چنگ (کسی) درآوردن
ربودن، سرقت کردن
1.soustraire leur pensée à la curiosité
1. افکار آنها را با کنجکاوی از چنگشان درآوردن
3
خلاص کردن
نجات دادن
1.Soustraire qqn de ses problèmes
1. کسی را از مشکلاتش خلاص کردن
4
خود را خلاص کردن
خود را نجات دادن
(se soustraire)
1.Se soustraire à un devoir
1. خود را از زیر بار تکلیفی خلاص کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
soustraction
soussigné
souscrit
souscrire
souscription
soutane
soute
soutenable
soutenance
souteneur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان