خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (عمل) روی هم گذاشتن
[اسم]
la superposition
قابل شمارش
مونث
1
(عمل) روی هم گذاشتن
روی هم قرار گرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
superposer
supermarché
superlatif
superflu
superflic
superproduction
superpuissance
superstitieux
superstition
superviser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان