خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاک کردن
2 . کنسل کردن
[فعل]
supprimer
/sypʀime/
فعل گذرا
[گذشته کامل: supprimé]
[حالت وصفی: supprimant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پاک کردن
حذف کردن
1.Il a supprimé son texte.
1. او متنش را پاک کرد.
2.J'ai supprimé quelques vieux fichiers de mon ordinateur.
2. من چندین فایل قدیمی را در کامپیوترم پاک کردم.
2
کنسل کردن
1.Le train de Londres a été supprimé.
1. قطار لندن کنسل شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
suppression
suppositoire
supposition
supposer
supporteur
suppurer
supputer
suppôt
supra nation
supranational
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان