خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هرس کردن (درخت)
2 . حکاکی کردن
3 . کوتاه کردن
4 . فرار کردن
[فعل]
tailler
/tɑje/
فعل گذرا
[گذشته کامل: taillé]
[حالت وصفی: taillant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
هرس کردن (درخت)
1.En hiver, nous taillons les vignes.
1. در زمستان ما درختان تاک [درختان مو] را هرس میکنیم.
2.Le jardinier taillait les cerisiers.
2. باغبان درختان گیلاس را هرس میکرد.
2
حکاکی کردن
کندن
1.Tailler une pièce de bois
1. تکهای چوبی را حکاکی کردن
3
کوتاه کردن
1.Tailler les manches d'une chemise
1. آستینهای پیراهنی را کوتاه کردن
4
فرار کردن
در رفتن
(se tailler)
1.Ils se sont taillés.
1. آنها فرار کردند.
2.Taillez-vous !
2. فرار کنید!
تصاویر
کلمات نزدیک
taille-crayons
taille-crayon
taille haute
taille basse
taille
tailleur
tailleur de pierre
taillis
taillé
tain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان