خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تکنیسین
[اسم]
le technicien
/tɛknisjɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: techniciens]
[مونث: technicienne]
1
تکنیسین
کاردان فنی
1.Nous avons appelé le technicien pour réparer la télévision.
1. ما برای تعمیر کردن تلویزیون یک تکنیسین خبر کردهایم.
2.Pierre est technicien en informatique.
2. "پییر" تکنیسین انفورماتیک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
te
td
tchécoslovaque
tchèque
tchater
technique
technocrate
technologie
technologique
teck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان