خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس
[اسم]
la tenue
/t(ə)ny/
قابل شمارش
مونث
[جمع: tenues]
1
لباس
1.La tenue de travail
1. لباس کار
2.Tu dois changer de tenue pour sortir.
2. باید برای بیرون رفتن لباست را عوض کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
tenu
tenture
tenter le coup
tenter
tente
tenue de soirée
ter
tergal
tergiversation
tergiverser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان