1 . امتحان کردن
[فعل]

tester

/tɛste/
فعل گذرا
[گذشته کامل: testé] [حالت وصفی: testant] [فعل کمکی: avoir ]

1 امتحان کردن آزمودن

  • 1.Le pilote teste la nouvelle voiture.
    1. راننده ماشین جدید را امتحان می‌کند.
  • 2.Un bon instituteur teste toujours les connaissances de ses écoliers.
    2. یک معلم خوب همیشه دانش شاگردانش را می‌آزماید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان