خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از مخمصه گریختن
[عبارت]
tirer son épingle du jeu
/tiʁe sɔ̃n- epɛ̃ɡlə dy ʒø/
1
از مخمصه گریختن
از مشکل دوری کردن
1.Chaque région, chaque ville essaiera de tirer son épingle du jeu.
1. هر منطقه، هر شهر، تلاش خواهد کرد از مخمصه بگریزد.
2.Il essaie de tirer son épingle du jeu.
2. او تلاش میکند از مشکل دوری کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنای تحت اللفظی این عبارت "سنجاق خود را از بازی بیرون کشیدن" است که در معنای استعارهای به "از مخمصه گریختن" و یا "از مشکل دوری کردن" اشاره دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tirer les marrons du feu
tirer le diable par la queue
tirer la sonnette d'alarme
tirer la chasse d'eau
tirer
tirer à quelqu'un une épine du pied
tiret
tiret bas
tirette
tireur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان