خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اعتیاد (به مواد مخدر)
[اسم]
la toxicomanie
/tɔksikɔmani/
قابل شمارش
مونث
1
اعتیاد (به مواد مخدر)
1.Il a consulté un psychologue pour traiter sa toxicomanie.
1. او برای درمان اعتیادش با یک روانشناس صحبت کرده است.
2.La toxicomanie à l'héroïne fait beaucoup de dégâts chez les jeunes.
2. اعتیاد به هروئین به جوانان خیلی آسیب میزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
toxicomane
toxicologie
toxicodépendance
toxicité
toux
toxine
toxique
tp
tpe
trac
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان