خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گنج
[اسم]
le trésor
/tʀezɔʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
گنج
گنجینه
1.Les pirates ont enfoui un trésor sur cette île.
1. دزدهای دریایی یک گنج را در این جزیره خاک کردهاند.
2.On doit cacher ce trésor.
2. ما باید این گنج را پنهان کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
trépigner
trépied
trépider
trépidant
trépas
trésorerie
trésorier
tréteau
trêve
trône
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان