خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرزی
[صفت]
transfrontalier
/tʀɑ̃sfʀɔ̃talje/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: transfrontalière]
[جمع مونث: transfrontalières]
[جمع مذکر: transfrontaliers]
1
مرزی
1.Les habitudes transfrontalières sont parfois fort différentes.
1. رسم و رسومات (مناطق) مرزی گاهی به شدت متفاوت هستند.
2.Les travailleurs transfrontaliers ne résident pas dans le pays où ils travaillent.
2. کارگران مرزی در کشوری که در آنجا کار میکنند اقامت ندارند [نمیکنند].
تصاویر
کلمات نزدیک
transformer un essai
transformer
transformation
transformateur
transformable
transfuge
transfuser
transfusion
transfusé
transférer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان