خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخطی کردن
[فعل]
transgresser
/tʀɑ̃sgʀese/
فعل گذرا
[گذشته کامل: transgressé]
[حالت وصفی: transgressant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تخطی کردن
تجاوز کردن، تخلف کردن
1.Il est renvoyé pour avoir transgressé le règlement.
1. او به دلیل تخطی کردن از قانون اخراج شده است.
2.Voici un ordre qu'il est difficile de transgresser.
2. این دستوری است که تخطی کردن از آن سخت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
transférer
transfusé
transfusion
transfuser
transfuge
transhumance
transhumaniste
transi
transiger
transir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان