1 . تعقیب کردن
[فعل]

traquer

/tʀake/
فعل گذرا
[گذشته کامل: traqué] [حالت وصفی: traquant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تعقیب کردن دنبال کردن

  • 1.Être traqué par la police.
    1. تعقیب شدن توسط پلیس .
  • 2.Les policiers ont traqué le fugitif toute la journée.
    2. پلیس‌ها تمام روز فراری را تعقیب کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان