خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبادله
[اسم]
le troc
/tʀɔk/
قابل شمارش
مذکر
1
مبادله
تعویض
1.J'ai fait le troc d'un lit pour un fauteuil.
1. من یک تخت را با یک مبل دستهدار تعویض کردم.
2.On a fait un troc avec lui.
2. ما با او مبادله کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
trivialité
trivial
triturer
triton
tristesse
troglodyte
trogne
trognon
trois
trois quarts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان