خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرمای بسیار شدید
[عبارت]
un froid de loup
/ɛ̃ fʁwa də lu/
1
سرمای بسیار شدید
به شدت سرد
1.Il fait un froid de loup.
1. هوا به شدت سرد است.
2.Quand je suis arrivé à Florence il faisait un froid de loup et il pleuvait à verse.
2. هنگامی که به "فلورانس" رسیدم هوا به شدت سرد بود و باران سیلآسایی میبارید.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "سرمای گرگی" است که کنایه از "سرمای بسیار شدید" و یا هوای "به شدت سرد" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
un froid de canard
un fils à papa
un feu de paille
un feu d'artifice
un dur à cuire
un fruit vert
un grand cheval
un kilo de
un litre de
un mauvais coucheur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان