خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واقعی
[صفت]
véritable
/veʀitabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: véritable]
[جمع مونث: véritables]
[جمع مذکر: véritables]
1
واقعی
حقیقی
1.Personne ne connaît son âge véritable.
1. هیچکس سن حقیقیاش را نمیداند.
2.Seul un expert peut estimer la véritable valeur de cette montre.
2. فقط یک متخصص میتواند ارزش واقعی این ساعت را تخمین بزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vérifier
vérification
vérifiable
véridique
véreux
véritablement
vérité
véronique
vésicule
vétille
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان