خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غلبه کردن
[فعل]
vaincre
/vɛ̃kʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: vaincu]
[حالت وصفی: vainquant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
غلبه کردن
فائق آمدن
1.Elle a vaincu sa timidité.
1. او به خجالتی بودنش غلبه کرد.
2.Ma femme m'a aidé à vaincre ma peur des chiens.
2. همسرم به من کمک کرد که به ترسم از سگها غلبه کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
vain
vaillant
vaillance
vaillamment
vaguement
vaincu
vainement
vainqueur
vaisseau
vaisseau spatial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان