خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گوشت آهو
[اسم]
la venaison
/vənɛzɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
گوشت آهو
گوشت گوزن
1.Il faut bien faire mariner ces venaisons.
1. باید این گوشتهای آهو را به خوبی مزهدار کرد.
2.J'ai mangé de la venaison.
2. من گوشت آهو خوردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
velu
velouté
velours
velléité
velléitaire
vendable
vendange
vendanger
vendeur
vendre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان