خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معاون رییس جمهور
[اسم]
le vice-président
/vispʁezidɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: vice-présidents]
[مونث: vice-présidente]
1
معاون رییس جمهور
1.Mes rapports avec le vice-président sont compliqués.
1. روابطم با معاون رییس جمهور پیچیده است.
2.Son père était vice-président.
2. پدرش معاون رییس جمهور بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
vice
vicaire
vibromasseur
vibreur
vibrer
vice-roi
vice-versa
vichy
vicier
vicieux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان