خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیرزن
[اسم]
la vieille
/vjɛj/
قابل شمارش
مونث
[جمع: vielles]
1
پیرزن
1.Un vieux et une vieille sont assis sur le banc.
1. یک پیرمرد و یک پیرزن روی نیمکت نشسته اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vieillard
vieil
vie quotidienne
vie privé
vie
vieille branche
vieille noix
vieillesse
vieilli
vieillir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان