خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویتنامی
2 . (فرد) ویتنامی
[صفت]
vietnamien
/vjɛtnamjɛ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: vietnamienne]
[مذکر قبل از حرف صدادار: vietnamien]
[جمع مونث: vietnamiennes]
[جمع مذکر: vietnamiens]
1
ویتنامی
1.J'aime ce restaurant vietnamien.
1. من این رستوران ویتنامی را دوست دارم.
2.La cuisine vietnamienne.
2. آشپزی ویتنامی.
[اسم]
le Vietnamien
/vjɛtnamjɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Vietnamiens]
[مونث: Vietnamienne]
2
(فرد) ویتنامی
(فرد) اهل ویتنام
1.Les vietnamiens cultivent le riz.
1. ویتنامیها برنج کشت میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vietnam
vierge
viennoiserie
viennois
vieillot
vieux
vieux jeu
vieux succès
vif
vigie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان