خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هشیاری
[اسم]
la vigilance
/viʒilɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
هشیاری
هوشیاری
1.Avec les enfants la vigilance est primordiale.
1. با بچهها، هشیاری لازم [ضروری] است.
2.Conduire de nuit demande de la vigilance.
2. راندن [رانندگی کردن] در شب نیازمند هشیاری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vigie
vif
vieux succès
vieux jeu
vieux
vigilant
vigile
vigipirate
vigne
vigneron
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان