1 . بازجویی کردن
[عبارت]

mettre en examen

/mɛtʀ ɑ̃ ɛgzamɛ̃/

1 بازجویی کردن بازپرسی کردن

  • 1.Ils ont été mis en examen samedi matin.
    1. آنها شنبه صبح بازجویی شده‌اند.
  • 2.Je peux vous mettre en examen dès maintenant.
    2. من می‌توانم همین حالا از شما بازجویی کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان