خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شبیه کردن
[فعل]
benzetmek
/bænzɛtmˈɛc/
فعل گذرا
صرف فعل
1
شبیه کردن
شبیه سازی کردن
1.El yazımı onunkine benzetmek isterdim.
1. دوست داشتم دست خطم را شبیه دست خط او کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
benzerlik
benzer
benzemek
benlik
benimsemek
benzin
benzin deposu
benzin istasyonu
benzinli
beraat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان