Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . خبر دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَخْبَرَ
فعل گذرا
1
خبر دادن
خبر کردن، گفت
1.أَخْبِرِينَا بِمَا حَدَث.
به ما بگویید چه اتفاقی افتادهاست.
2.ذَهَبَتْ إِلَى مُدِيرِ المَدْرَسَةِ، وَ أَخْبَرَتْهَا بِمَا شَاهَدَتْ.
بهسوی مدیر مدرسه رفت و او را از آنچه که دیده بود، باخبر کرد.
کلمات نزدیک
أغلق
تعاون
أخرج
مفتكر
صير
حافظ
اقتراح
مواطن
أحسنت
اصطفاف صباحي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان