Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَعْطَى
فعل گذرا
1
دادن
1.أَعْطَاهَا حَقِيبَتَهَا.
کیفش را به او داد.
2.أَعْطَيْتُ الصَّبِيَّ الفَقِيرَ حِذَاءً.
من به آن پسر فقیر یک کفش دادم.
3.أَعْطَيْتُهُ لَهُ.
آن را به او دادم.
4.كَانَ ذُوالقَرنَينِ مَلِكاً عَادِلاً مُوَحِّداً قَدْ أَعْطَاهُ اللهُ القُوَّةَ، وَ كَانَ يَحْكُمُ مَنَاطِقَ وَاسِعَةً.
ذوالقرنین پادشاه عادل یکتاپرستی بود که خداوند قطعاً به او نیرو داده بود و بر مناطق پهناوری حکومت میکرد.
کلمات نزدیک
صنع
بدأ
توقف
سحب
دماغ
منتصف العمر
كبار
مراهق
مولود
مسرور
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان