Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . ساختن
2 . ساخت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
صَنَعَ
فعل گذرا
1
ساختن
درستکردن
1.مُحَمَّد يَصْنَعُ الأَحْذِيَة النِّسَائِيَّة وَ يَبِيعَهَا.
محمد کفشهای زنانه میسازد و آن را میفروشد.
2.هَلْ يُمْكِنُكَ أَنْ تَشْرَحَ لِي كَيْفَ صَنَعْتَهَا؟
آیا میتوانید برای من توضیح دهید که چگونه آن را ساختهاید؟
[اسم]
صُنْع
غیرقابل شمارش
مذکر
1
ساخت
1.أَنَا لَیْسَ عِنْدِي مَعْلُومَات عَنْ کَیْفِيَّة صُنْع الأَدَوَات.
من درباره چگونگی ساخت ابزارها اطلاعاتی ندارم.
2.هَلْ تُحِبُّ أَنْ تَرَى كَيْفَ يَتِمُّ صُنْع السَّيَّارَات؟
آیا دوست دارید که چگونگی ساخت ماشینها را ببینید؟
کلمات نزدیک
بدأ
توقف
سحب
دماغ
وجه
أعطى
منتصف العمر
كبار
مراهق
مولود
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان