Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . فاسد کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَفْسَدَ
فعل گذرا
1
فاسد کردن
خراب کردن، از بین بردن
1.ﻻ ﺗُﻔْﺴِﺪ ﻓَﺮْﺣَﺘﻚ ﺑِﺎﻟﻘَﻠِﻖ، وَﻻ ﺗُﻔْﺴِﺪ ﻋَﻘْﻠﻚ ﺑِﺎﻟﺘَّﺸَﺎؤم، وَﻻ ﺗُﻔْﺴِﺪ ﻧَﺠَﺎﺣﻚ ﺑِﺎﻟﻐُﺮُور.
شادی خود را با اضطراب خراب نکنید، ذهن خود را با بدبینی خراب نکنید؛ و موفقیت خود را با غرور از بین نبرید.
کلمات نزدیک
وطن
تفسير
دراسة إسلامية
عصر عباسي
تسول
بطالة
لهجة
صحب
حصول
تفكك
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان