Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . قانع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَقْنَعَ
فعل گذرا
1
قانع کردن
1.حُجَّتُكَ أَقْنَعَتْنِي.
دلیلت مرا قانع کرد.
2.يَجِبُ أَنْ يَكُونَ كَلامُهُ لَيِّناً عَلَى قَدْرِ عُقُولِ المُسْتَمِعِين، لِكَي يُقْنِعَهُم وَ يَكْسِبَ مَوَدَّتَهُم.
باید سخن او نرم و بهاندازه خرد شنوندگان باشد تا آنان را قانع کند، و دوستی آنان را به دست بیاورد.
کلمات نزدیک
قفا
كلم
طوبى
سديد
زلل
اضطر
إطار
إطار إحتياطي
تبين
عدة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان