Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . تایر
2 . چهارچوب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
إِطَار
قابل شمارش
مذکر
[جمع: إِطَارَات]
1
تایر
1.أَحَدُ إِطَارَاتِ سَيَّارَتِنَا اِنْفَجَرَ وَ لَيْسَ لَنَا إِطَارٌ اِحْتِيَاطِيٌّ.
یکی از تایرهای خودرو ما ترکیدهاست و چرخ یدکی نداریم.
2
چهارچوب
قاب
1.وَضَعْتُ صُورَتَكَ فِي إِطَارٍ ذَهَبِيٍّ جَمِيلٍ.
عکس شما را در یک قاب زیبا طلایی قرار دادم.
کلمات نزدیک
اضطر
أقنع
قفا
كلم
طوبى
إطار إحتياطي
تبين
عدة
خطة
صعوبة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان