Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . شروع شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اِبْتَدَأَ
فعل ناگذر
1
شروع شدن
1.إِبْتَدَأَتْ عُطْلَةُ الصَّيْفِ وَ هَذَا يَجْعَلُنِي سَعِيداً.
تعطیلات تابستان شروع شد و این من را خوشحال میکند.
2.يَبْتَدِئُ العَامُ الدِّرَاسِيُّ الجَدِيدُ.
سال تحصیلی جدید شروع میشود.
کلمات نزدیک
تفكر ساعة
إضاعة
كنس
استحم
احتفل
تلميذ
جلوس
دراسة
دراسي
عام
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان