Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . نشستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
جُلُوس
غیرقابل شمارش
مذکر
1
نشستن
1.أَذْكُرُ رَبِّي عِنْدَ جُلُوسِي.
پروردگارم را هنگام نشستنم یاد میکنم.
2.الجُلُوسُ عَلَى الأَرْضِ أَمَامَ الضُّيُوف لَيْسَ مُنَاسِباً فِي الوَقْتِ الحَالِي.
نشستن روی زمین در مقابل میهمانان اکنون مناسب نیست.
کلمات نزدیک
تلميذ
ابتدأ
تفكر ساعة
إضاعة
كنس
دراسة
دراسي
عام
قيام
مرحمة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان