Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . استقرار یافتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اِسْتَقَرَّ
فعل ناگذر
1
استقرار یافتن
مستقر شدن، به ثبات رسیدن
1.سَقَطَ الحَجَرُ فِي المَسْبَحِ وَ اِسْتَقَرَّ فِي قَعْرِهِ.
سنگ به داخل استخر افتاد و در ته آن مستقر شد.
2.هَلْ اِسْتَقَرَّتِ الأَوضَاع فِي سُورِيَا؟
آیا شرایط در سوریه به ثبات رسیدهاست؟
کلمات نزدیک
استقبل
اختار
انبعث
استعان
وقاية
أشعل
تجلى
استوى
أصلح
محاربة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان