[فعل]

تَحَرَّكَ

فعل ناگذر

1 حرکت کردن تکان خوردن

  • 1.لَا تَتَحَرَّكُ عَيْنُ البُومَة، فَإِنَّهَا ثَابِتَةٌ.
    چشم جغد تکان نمی‌خورد، زیرا ثابت است.
  • 2.هُوَ أَغْلَقَ بَابَ السَّيَّارَة وَ تَحَرَّكَتِ السَّيَّارَة.
    او در ماشین را بست و ماشین حرکت کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان