Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . خاک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
تُرَاب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَتْرِبَة]
1
خاک
1.الأَرَاضِي الزِّرَاعِيَّة لَهَا تُرْبَة خَصِبَة.
زمینهای کشاورزی خاک حاصلخیزی دارند.
2.كَانَ يَلْعَبُ بِالتُّرَاب.
داشت با خاک بازی میکرد.
کلمات نزدیک
غض النظر
تدقيق
رحلة
حرارة
تشاؤم
هبط
أكمل
شبع
تباعد
تكاسل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان