Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . پچپچ کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
تَهَامَسَ
فعل ناگذر
1
پچپچ کردن
1.بَدَأَ القَومُ يَتَهَامَسُونَ: "إِنَّ الصَّنَمَ لَا يَتَكَلَّم."
مردم شروع به پچپچ کردند: "قطعاً بت سخن نمیگوید."
2.مَتَى كُنْتُ فِي المَطْبَخِ، تَهَامَسَ الرَّجُلَان.
وقتی من در آشپزخانه بودم، آن دو مرد پچپچ کردند.
کلمات نزدیک
حنيف
شعيرة
قربان
نقش
علق
سدى
إقامة الوجه
آلم
اشتاق
تعبد
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان