[فعل]

جَعَلَ

فعل گذرا

1 قرار دادن گذاشتن

  • 1.أَيْنَ جَعَلْتُ كِتَابِي؟
    کتابم را کجا گذاشتم؟
  • 2.إِنْ كُنْتَ مُرَتَّباً، جَعَلْتَ كُلَّ شَيْءٍ فِي مَكَانِهِ.
    اگر مرتب بودید، همه چیز را سر جای خود قرار می‌دادید.
  • 3.جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ.
    خداوند (زيارت‌) كعبه بيت الحرام را وسيله به پا داشتن (مصالح‌) مردم قرار داده‌است.
  • 4.هِيَ جَعَلَتْ المَاءَ عَلَى المَائِدَة.
    او آب را روی سفره گذاشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان