[فعل]

جَلَبَ

فعل گذرا

1 آوردن

  • 1.أَنَا آسِفَة وَلَكِنْ لَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَجْلِبَ كَلْبَكَ إِلَى دَاخِل.
    من متأسفم اما شما نمی‌توانید سگتان را به داخل بیاورید.
  • 2.مَاذَا جَلَبْتَ؟
    چه‌چیزی آوردی؟
  • 3.يَجْلِبُ رِجَالِ الشُّرْطَةِ المُتَّهَمَ.
    پلیس متهم را آورد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان