[اسم]

حَلْوَانِيّ

قابل شمارش مذکر
[جمع: حَلْوَانِيُّون]

1 شیرینی‌فروش شیرینی‌پز، حلواپز

  • 1.أَبُهُ حَلْوَانِيّ مَاهِر فِي مَدِينَتِنَا.
    پدرش یک شیرینی‌پز ماهر در شهر ماست.
  • 2.لَقَدْ كَانَ حَلْوَانِيّاً لِسَنَوَات عَدِيدَة.
    او سال‌هاست که شیرینی‌فروش است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان