[صفت]

قَاطِع

قابل مقایسه

1 تیز برنده

  • 1.أُرِيدُ أَنْ أَشْتَرِي سِكِّين قَاطِع لِلْمَطْبَخ.
    من می‌خواهم یک چاقوی تیز برای آشپزخانه بخرم.
  • 2.العَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ.
    عقل، شمشیری برنده است.
  • 3.وَيْلٌ لِلْعَدُوِّ مِنْ سَيْفِهِ القَاطِع!
    وای بر دشمن از شمشیر برنده‌اش!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان