Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . ساکت شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
سَكَتَ
فعل ناگذر
1
ساکت شدن
1.اُسْكُتِي يَا فَاطِمَة. لِمَاذَا لَا تَسْتَمِعِين إِلَى كَلَامِ الأُسْتَاذ!
فاطمه ساکت شو. چرا به حرف استاد گوش نمیدهی!
2.هُوَ ضَحِكَ بِصَوتٍ عَال وَ فَجْأَةً سَكَتْ.
او با صدای بلند خندید و ناگهان ساکت شد.
کلمات نزدیک
حديقة الحيوانات
حاول
ثقيل السمع
ولو
نزل
شجع
ظن
كبر
مصير
نجاح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان