Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . بزرگسالی
2 . بزرگ شدن
3 . تکبیر گفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
كِبَر
غیرقابل شمارش
مذکر
1
بزرگسالی
1.مَنْ سَأَلَ فِي صِغَرِهِ، أَجَابَ فِي كِبَرِهِ.
هر كه در خردسالى بپرسد، در بزرگسالى پاسخ مىدهد.
[فعل]
كَبُرَ
فعل ناگذر
1
بزرگ شدن
بزرگ بودن
1.كَبُرَتْ خِيَانَةً أَنْ تُحَدِّثَ أَخَاكَ حَدِيثاً، هُوَ لَكَ مُصَدِّقٌ، وَ أَنْتَ لَهُ كَاذِبٌ.
خیانت بزرگی است که به برادرت سخن بگویی، او سخنت را باور کند، در حالی که تو به او دروغ میگویی.
[فعل]
كَبَّرَ
فعل ناگذر
1
تکبیر گفتن
الله اکبر گفتن
1.كَانَ يُكَبِّرُ بِصَوتٍ عَال.
او با صدای بلند تکبیر میگفت.
کلمات نزدیک
ظن
شجع
سكت
حديقة الحيوانات
حاول
مصير
نجاح
نقص
استلم
ترك
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان