Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دریافت کردن
2 . مسح کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اِسْتَلَمَ
فعل گذرا
1
دریافت کردن
1.أَنَا اِسْتَلَمْتُ رِسَالَةً مِنْ زَمِيلَتِي.
من نامهای از همکلاسیام دریافت کردم.
2
مسح کردن
1.لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَسْتَلِمَهُ لِكَثْرَةِ الإِزْدِحَامِ.
بهخاطر ازدحام جمعيت، نتوانست آن را مسح کند.
کلمات نزدیک
نقص
نجاح
مصير
كبر
ظن
ترك
حفلة زواج
حفلة ميلاد
راسب
رسب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان