[اسم]

صَدْر

قابل شمارش مذکر
[جمع: صُدُور]

1 سینه

  • 1.لَمْ يَصِبْ سَامِي بِكُسُور أَسْفَل صَدْره.
    استخوان‌های زیر سینه "سامی" شکسته نشده‌‌است.
[فعل]

صَدَّرَ

فعل گذرا

1 صادر کردن

  • 1.تُصَدِّرُ بِلَادُنَا العَدِيد مِنَ الفَوَاكِه إِلَى جَمِيعِ أَنْحَاء العَالَم.
    کشور ما میوه‌های زیادی را به تمام نقاط جهان صادر می‌کند.
  • 2.تُصَدِّرُ مِصْرُ القُطْنَ.
    مصر، پنبه صادر می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان