[صفت]

طَازَج

قابل مقایسه

1 تازه

  • 1.السَّمَكُ الطَّازَجُ قَلِيلٌ غَالِي الثَّمَنِ.
    ماهی تازه کمی گران است.
  • 2.يَجِبُ عَلَيْكَ شِرَاء اللُّحُوم الطَّازَجَة لِلضُّيُوف.
    باید برای مهمان‌ها گوشت تازه بخرید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان