Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . واگن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
عَرَبَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: عَرَبَات]
1
واگن
گاری، ارابه، درشکه
1.فَقَدْتُ عَرْبَتِي القَدِيمَة.
من گاری قدیمیام را گم کردم.
2.كَانَ يَدْفَعُ شَقِيقَهُ فِي عَرَبَتِهِ الصَّغِيرَةِ الحَمْرَاء.
او برادرش را در ارابه قرمز كوچكش هل میداد.
3.يَا لَهَا مِنْ عَرَبَة جَمِيلَة!
چه گاری زیبایی!
کلمات نزدیک
طفولة
طاقة كهربائية
صورة متحركة
صناعة
شركة
كمل
كيمياوي
مسجل
مطبعة
نفقة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان