Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . کامل کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
كَمَّلَ
فعل گذرا
1
کامل کردن
تمام کردن
1.لَقَدْ كَمَّلْتُ دِرَاسَتِي فِي مَرْحَلَةِ مَاجِسْتِير.
من تحصیلاتم را در مقطع کارشناسی ارشد تمام کردهام.
2.مَتَى تُكَمِّلُ عَمَلَكَ؟
چهزمانی کار خود را تمام میکنید؟
کلمات نزدیک
عربة
طفولة
طاقة كهربائية
صورة متحركة
صناعة
كيمياوي
مسجل
مطبعة
نفقة
إدخال
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان