Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . کوشش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مُحَاوَلَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: مُحَاوَلَات]
1
کوشش
تلاشکردن
1.أَنْتَ بِحَاجَة إِلَى المُحَاوَلَة لِأَنْ تَتَعَلَّمَ هَذِهِ اللُّغَة.
شما باید تلاش کنید تا این زبان را یاد بگیرید.
2.يَا شَبَابُ، عَلَيْكُم بِالْمُحَاوَلَةِ.
جوانان، شما باید تلاش کنید.
کلمات نزدیک
فقد
فرج
عصف
صين
دخان
مضى
مواصلة
نبات
نزل
ولو
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان