Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . پرستار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مُمَرِّض
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُمَرِّضُون]
1
پرستار
1.ذَهَبَتْ المُمَرِّضَةُ إِلَى الغُرْفَةِ لِمُسَاعَدَة الطَّبِيب.
پرستار برای کمککردن به دکتر به آن اتاق رفت.
2.هُوَ مُمَرِّضٌ وَ يَعْمَلُ فِي المُسْتَشْفَى.
او پرستار است و در بیمارستان کار میکند.
کلمات نزدیک
طيار
طبيب
ملاحظة
عرض تقديمي
محاضر
مضيفة
مهندس معماري
مدير
سكرتير
مدير عام
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان